غزل : شرط ِ آخر ِ لیلی باران، خدا مي خواست از دنيا جدا باشم در جـورچـين آدمـک هـا یـک خـطـا باشم باران ، دلی تنـگ ِ دلم هـرگز نخـواهد شد بـايـد غـريـب از دسـت هـای ِ آشِـنا باشم خـاكسـترِ عشـقم تو بـاور كن كه مجبورم درجـام عـاشـق ها شـرابی بـی جـلا باشم ايـن كودتای ِ عشـق ، آتـش زد به دامـانـَم بـاران ، نـبـاريدی كـه در آتـش رهـا باشم من نيلِ خشكيدم كه قحطی گردنش اُفتاد عـُمری بـه آبم سير و هفتی ، بی وفا باشم باران، چه شیرین است شرط ِ آخر ِ لـیلی بـايـد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه لوازم جانبی موبایل دانلود کده دانلود اهنگ جدید |STR MUSIC دانلود ماشا و میشا ، دانلود دورا جستجوگر ، دانلود باب اسفنجی آرلیس سیسمونَک خرید لوازم خانگی از بانه